خاکی آغشته به خون خدا
خاکی آغشته به خون خدا

خاک هیچ ارزشی ندارد اما چه چیزی باعث می شود که قدر و مقام پیدا کند و باعث شفاء گردد. خاکی که بدن نازنینی را در خود می گیرد و به آن بها می دهد و آن را در نزد همه عزیز می کند. بدنی که به خاطر او و عوض قطعه قطعه شدنش خالق او استجابت دعا را در حرمش و شفاء را در تربتش و امامت را در نسلش قرار می دهد.
هیچ جای تعجب نیست که خدا خاک کربلا را اینقدر با ارزش کند. چه بسا گیاهانی جهت دوای امراض از زمین روئیده شدند و خدا این خاصیت را در آنان قرار داده است و در تربت حضرت سیدالشهداء علیه السلام شفاء قرار داده است.
چه رازی در تربت کربلا نهفته است، تربت کربلا خاکی آمیخته با خون خدا است. و شگفت نیست که خون به خاک اعتبار بخشد و شهادت در زمین و در و دیوار آبرو و قداست بیافزاید و خاک کربلا مهر نماز عارفان گردد و شفابخش دردها شود.
خبر از واقعه ای عظیم
از کتب شیعه و اهل تسنّن نقل شده است که قبل از وقوع شهادت امام حسین علیه السلام در کربلا در سال 61 هجری جبرئیل علیه السلام این خبر را از طرف خداوند متعال برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آورد وقتی خاکی را جبرئیل برای رسول اللّه صلی الله علیه و آله آورد که آن خاکی بود که حضرت امام حسین علیه السلام بعدها در آن به شهادت رسیدند که آنچه از روایات استفاده می شود و مکتوب است این است که این خاک را پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله به زوجه خودشان اُم سلمه دادند و فرمودند که وقتی این خاک به خون تبدیل شد بدان که فرزندم حسین علیه السلام را به شهادت رساندند و این بود نزد ام سلمه تا سال 61 هجری روز عاشورا که امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند تبدیل به خون شد و ام سلمه فهمید که حضرت حسین علیه السلام به شهادت رسیده اند. و در آن روز هیچ سنگی و کلوخ جابجا نشد مگر اینکه در زیرآن خون تازه جمع شده بود. که در احادیث فراوانی این مطلب آمده است. (تهذیب الاحکام: ج 6، ص 75، وسائل الشیعه: ج 10، ص 410، بحارالانوار: ج 94، ص 118و ج 44، ص 225، العوالم الامام الحسین، ص 124، کنزالعمال، ج 12، ص 126)
آنان که به چشم دیدند
صاحب مقام یقین، مرحوم عباسعلى مشهور به «حاج مۆمن» که داراى مکاشفات و کرامات بسیارى بوده فرمود یک وقتى، مخدره محترمه اى که نماز جمعه را با مرحوم آقا سید هاشم در مسجد سردزک ترک نمى کرد به من خبر داد که مقدار نخودى تربت اصل حسینى علیه السلام به من رسیده و آن را جوف کفن خود گذارده ام و هر ساله روز عاشورا خونین مى شود به طورى که رطوبت خونین به کفن سرایت مى کند و بعد متدرجا خشک مى شود.
مرحوم حاج مۆمن فرمود از آن مخدره خواهش کردم که در روز عاشورا منزلش بروم و آن را ببینم قبول کرد، پس روز عاشورا رفتم بقچه کفنش را آورد و باز کرد، عقد خون در کفن مشاهده کردم و تربت مبارک را دیدم همانطورى که آن مخدره گفته بود تر و خونین و به علاوه لرزان است .از دیدن آن منظره و تصور بزرگى مصیبت آن حضرت سخت گریان و نالان و از خود بى خود شدم .
نظیر این داستان در دارالسلام عراقى نقل کرده از ثقه عادل ملا عبدالحسین خوانسارى که گفت مرحوم آقا سید مهدى پسر آقا سید على صاحب شرح کبیر در آن زمانى که مریض شده بود و براى استشفاى شیخ محمد حسین صاحب فصول و حاج ملا جعفر استرابادى را که هر دو از فحول علماى عدول بودند فرستاد که غسل کنند و با لباس احرام داخل سرداب قبر مطهر حسین علیه السلام شوند و از تربت قبر مطهر به آداب وارده بردارند و براى مرحوم سید بیاورند و هر دو شهادت دهند که آن تربت قبر مطهر است و جناب سید مقدار یک نخود از آن را تناول نماید.
آن دو بزرگوار حسب الامر رفتند و از خاک قبر مطهر برداشتند و بالا آمدند و از آن خاک قدرى به بعض حضار اخیار عطا کردند که از جمله ایشان شخصى بود از معتبرین و عطار و آن شخص را در مرض موت عیادت کردم و باقیمانده آن خاک را از ترس اینکه بعد از او به دست نااهل افتد به من عطا کرد و من بسته آن را آورده و در میان کفن والده گذاشتم. اتفاقا روز عاشورا نظرم به ساروق آن کفن افتاد رطوبتى در آن احساس کردم چون آن را برداشته گشودم دیدم کیسه تربت که در جوف کفن بود مانند شکرى که رطوبت ببیند حالت رطوبتى در آن عارض شده و رنگ آن مانند خون تیره گردیده و خونابه مانند اثر آن از باطن کیسه به ظاهر و از آن به کفن و ساروق رسیده با آنکه رطوبت و آبى آنجا نبود.

پس آن را در محل خود گذارده در روز یازدهم ساروق را آورده گشودم آن تربت را به حالت اول خشک و سفید دیدم اگرچه آن رنگ زردى در کفن و ساروق کماکان باقیمانده بود و دیگر بعد از آن در سایر ایام عاشورا که آن تربت را مشاهده کردم همینطور آنرا متغیر دیده ام و دانسته ام که خاک قبر مطهر در هرجا باشد در روز عاشورا شبیه به خون مى شود.
شفای هر دردی
در احادیث متعددی بر این نکته تأکید شده است و بزرگان دین هم بسیار سفارش کرده اند که برای دوای دردهایتان از تربت امام حسین علیه السلام کمک بگیرید و در طول تاریخ بودند افرادی که به محضر ائمه معصومین صلوات الله علیهم می رسیدند و دردی لاعلاج داشتند امام معصوم علیه السلام مقداری از تربت حضرت سیدالشهدا علیه السلام به مریض می دادند و مریض شفاء می گرفت و دردش تسکین می یافت و سفارش می کردند که تربت امام حسین علیه السلام شفای هر دردی است.
محمدبن مسلم می گوید مریض بودم در مدینه امام باقر علیه السلام مقداری آشامیدنی برایم فرستادند که ظاهرا شربتی بوده است دیدم بوی خوش داشت غلام گفت امام باقر علیه السلام فرمودند: وقتی شربت را خوردی به خدمت ما بیا. تعجب کردم که نمی توانم به روی پای خودم بایستم چطور به محضر امام بروم. آن شربت را خوردم گویا از بندها رها شده بودم. بلند شدم رفتم منزل امام باقر علیه السلام. هنوز بر امام وارد نشده بودم که حضرت فرمودند : بدنت سالم شد؟
گریه کنان داخل اتاق شدم و سلام کردم و دست امام را بوسیدم.
امام فرمودند: چرا گریه می کنی؟
گفتم: از دوری شما گریه می کنم.
حضرت فرمودند: آن شربت را چگونه یافتی؟
گفتم گواهی می دهم که شما اهل بیت رحمتید وقتی غلام شربت را آورد طاقت ایستادن را نداشتم اما وقتی شربت را خوردم کانّه از بند آزاد شده بودم.
حضرت فرمودند: ای محمد آن شربت را که خوردی از خاک قبر جدّم امام حسین علیه السلام بود و بهترین چیزی است که من به آن استشفاء می نمایم و هیچ چیزی را بر آن برابری مکن که ما به اطفال و زنان خود می خورانیم و از آن خیر بسیار می بینیم. (گناهان کبیره: ج 2، ص 565، نقل از کامل الزیارات: ص 276 اختصاص مفید: ص 52)
آری، هم نام حسین علیه السلام هم کلامش هم بدنش هم خونش و هم تربتش همه و همه حلال مشکلات و شفای همه دردهاست اما آنچه مهم است بستگی به اعتقاد اشخاص دارد که امیدواریم خداوند ما را در راه شناخت ائمه علیهم السلام عموما و حضرت حسین علیه السلام خصوصا موفق بگرداند.
- ۹۲/۰۸/۲۴