بهجت گتوند

مطالب علمی ،مذهبی گتوند

بهجت گتوند

مطالب علمی ،مذهبی گتوند

امام عصر عاشورا

شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۴۸ ب.ظ

امام عصر عاشورا

امام سجاد(ع)


بیست و پنجم ماه محرّم، بنا به روایتى که شاید روایت و قولِ قوى‏تر هم باشد وفات امام چهارم حضرت سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) است. آن بزرگوار، تقریباً سى و چهار سال بعد از حادثه‏ى کربلا، در محیط اسلامى آن روز زندگى کرد و این زندگى، از همه جهت یکى از زندگیهاى پر از درس است، که اى‏ کاش کسانى که از کیفیّات عالى این زندگى آگاهى دارند، آن را براى مردم، براى مسلمین و حتّى براى غیر مسلمانان تشریح مى‏کردند، تا معلوم مى‏شد که چگونه چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثه‏ى عاشورا که ضربه‏ى عظیمى بر پیکر اسلام ناب و راستین بود، توانست یک‏ تنه بایستد و مانع از ویران شدن بناى دین شود. اگر تلاشهاى امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) نبود، شهادت امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) ضایع شده بود و آثار آن نمى‏ماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمى است.


 

سهم عظیم وارثان عاشورا

در زندگى امام چهارم، چند رشته کار وجود دارد که یکى از آن‏ها، همین رشته‏ى اخلاق است. یعنى تربیت و تهذیب اخلاق جامعه‏ى اسلامى. اگر زینب کبرى (سلام‏الله‏علیها) و امام سجّاد (صلوات الله علیه) در طول آن روزهاى اسارت- چه در همان عصر عاشورا در کربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و کوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت کربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى که این بزرگواران زنده ماندند- مجاهدات و تبیین و افشاگرى نکرده بودند و حقیقت فلسفه‏ى عاشورا و هدف امام حسین بن على (علیه الصّلاة و السّلام) و ظلم دشمن را بیان نمى‏کردند، واقعه‏ى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمى‏ماند.

چرا امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام)- طبق روایت- فرمودند که هرکس یک بیت شعر در باره‏ى حادثه‏ى عاشورا بگوید و کسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد؟

 چون تمام دستگاه‏هاى تبلیغاتى، براى منزوى کردن و در ظلمت نگهداشتن مسأله‏ى عاشورا و کلًا مسأله‏ى اهل بیت(علیهم السّلام)، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود. تبلیغ، این‏گونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر، حداکثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنت‏آمیز مى‏کردند. در چنین فضایى، مگر ممکن بود قضیه‏ى عاشورا- که با این عظمت در بیابانى در گوشه‏یى از دنیاى اسلام اتفاق افتاده- با این تپش و نشاط باقى بماند؟ یقیناً بدون آن تلاشها، از بین مى‏رفت.

امام سجّاد (علیه‏السّلام) به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه‏ى اسلامى کمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّى از مشکلات اساسى دنیاى اسلام که به فاجعه‏ى کربلا انجامید، ناشى از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، یزید و ابن زیاد و عمر سعد و دیگران نمى‏توانستند آن فاجعه را بیافرینند

آنچه این یاد را زنده کرد، تلاش بازماندگان امام حسین بن على (علیه‏السّلام) بود. به همان اندازه که مجاهدت حسین بن على (علیه‏السّلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت حضرت زینب (علیهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد (علیه‏السّلام) و بقیه‏ى بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آن‏ها، صحنه‏ى نظامى نبود؛ بلکه تبلیغى و فرهنگى بود. ما به این نکته‏ها باید توجه کنیم.

امام سجّاد (علیه‏السّلام) به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه‏ى اسلامى کمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّى از مشکلات اساسى دنیاى اسلام که به فاجعه‏ى کربلا انجامید، ناشى از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، یزید و ابن زیاد و عمر سعد و دیگران نمى‏توانستند آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آن‏طور پست نشده بودند، آن‏طور به خاک نچسبیده بودند، آن‏طور از آرمان‏ها دور نشده بودند و رذایل بر آن‏ها حاکم نمى‏بود، ممکن نبود حکومتها و لو فاسد باشند؛ و لو بى‏دین و جائر باشند بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه‏ى عظیمى؛ یعنى کشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمه‏ى زهرا (سلام ‏الله ‏علیها) وادار کنند. مگر این شوخى است؟! یک ملت، وقتى منشأ همه‏ى مفاسد خواهد شد که اخلاق او خراب شود. این را امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام)، در چهره‏ى جامعه‏ى اسلامى تفحّص کرد، و کمر بست به اینکه این چهره را از این زشتى پاک کند و اخلاق را نیکو گرداند. لذا، دعاى «مکارم الاخلاق» دعاست؛ اما درس است. «صحیفه‏ى سجادیه» دعاست؛ اما درس است.

چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثه‏ى عاشورا که ضربه‏ى عظیمى بر پیکر اسلام ناب و راستین بود، توانست یک‏ تنه بایستد و مانع از ویران شدن بناى دین شود. اگر تلاشهاى امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) نبود، شهادت امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) ضایع شده بود و آثار آن نمى‏ماند

امیر در نگاه زینت عابدان

امیر المۆمنین علی(علیه الصّلاة و السّلام) را نمى‏شود این‏گونه شناخت؛ مگر انسان با این مقایسه‏ها قدرى احساس کند که او چه بود. امام سجّاد (علیه‏السّلام) در مقابل یکى از اصحابش که به او عرض کرد: یا ابن رسول اللّه! شما این قدر به خودتان فشار مى‏آورید، زحمت مى‏دهید، عبادت مى‏کنید و زهد مى‏ورزید، این‏گونه زهد ورزیدن و این قدر به نفس خود فشار آوردن، آخر چرا؟ قدرى به جسم و نفس خودتان رحم کنید. امام سجّاد(علیه‏السّلام) گریه کرد و گفت: مرا با امیر المۆمنین مقایسه کن، ببین من کجا و امیر المۆمنین کجا؟

 

توجّه کنید؛ او زین العابدین است.

شخصیت امام سجّاد(علیه‏السّلام) از آن شخصیتهاى دست نیافتنى است. نه اینکه فقط در عمل دست نیافتنى است، حتّى در ذهن هم دست نیافتنى است. از آن خورشیدهاى تابانى است که ما فقط مى‏توانیم شعاعش را از دور ببینیم. او وقتى‏که به امیر المۆمنین(علیه الصّلاة و السّلام) نگاه مى‏کند، با آن چشم تعظیم و تجلیلى نگاه مى‏کند که بچه‏ى کوچکى به یک قهرمان بزرگ مى‏نگرد. امیر المۆمنین(علیه الصّلاة و السّلام) این‏گونه است. این امیر المۆمنین، با این عظمت است.


  • میثم شعبانی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی