چرا و چگونه خدا را بپرستم؟!
چرا و چگونه خدا را بپرستم؟!

هرگاه نام امام چهارم شیعیان برده می شود ناخداگاه عبادتهای ایشان در ذهن تداعی می شود. القاب ایشان هم نشان دهنده اوج اهتمام حضرت بر عبادت و بندگی خداست. عبادت حقیقی با معبود هستی را باید از ایشان آموخت. زیرا که ایشان مجسمه عبادت و بنده به تمام معنای خداوند متعال بودند.
بعد از جدشان رسول الله و امیرالمۆمنین و پدرشان علیهم السّلام کسی را نتوان همتراز و هم رتبه در عبادت حضرت سجاد علیه السّلام دانست. این امام همام هم در مقدار و کمیت و هم در کیفیت در اعلی درجه عبودیت است. از طرفی آن حضرت در کلمات چه بصورت خطابی و پند و موعظه و چه بصورت مناجات با خدا و دعا انسانها را به بندگی تنها معبود سزاوار پرستش یعنی الله جل جلاله دعوت کرده اند. در ذیل گوشه ای از سخنان امام علی بن الحسین علیهماالسلام در رابطه با عبادت و نیز حالات ایشان در عبادت تقدیم می گردد.
چرا خدا را می پرستم؟
امام سجاد علیه السّلام فرمود: من کراهت دارم که خداوند را عبادت کنم و مقصود رسیدن به ثواب او باشد، اگر چنین باشم مانند بندهاى طمع کار خواهم بود که براى مزد کار مىکند، و اگر به او مزدى ندهند کار نمىکند و علاقه اش را نشان نمىدهد.
از طرف دیگر کراهت دارم که خداوند را براى ترس از عقاب و یا عذابش عبادت کنم، و اگر چنین کنم مانند بندهاى بدکار خواهم بود که اگر نترسد کارى نمىکند، گفته شد پس چرا خداوند را عبادت مىکنید فرمود براى اینکه او را شایسته عبادت مىدانم و به من نعمت داده است.[1]
همچنین حسن بن محبوب، از یونس بن ابى فاخته روایت کرده که گفت: امام سجّاد را دیدم که وقتى به گورستان رسید، گریه سختى نمود و فرمود: آه! چرا عمر خود را در غیر طاعت خدا تباه کردم و چنانچه سزاوار بود او را عبادت نکردم، تا هم از عذاب او نجات یابم و هم به درجات عالیه برسم.[2]
امام سجاد علیه السّلام فرمود: من کراهت دارم که خداوند را عبادت کنم و مقصود رسیدن به ثواب او باشد، اگر چنین باشم مانند بندهاى طمع کار خواهم بود که براى مزد کار مىکند، و اگر به او مزدى ندهند کار نمىکند و علاقه اش را نشان نمىدهد
چگونه خدا را بپرستم
الامام السجاد علیه السّلام: اللّهمّ صلّ على محمّد و آله! و ارزقنی صحّة فی عبادة، و فراغا فی زهادة، و علما فی استعمال، و ورعا فی إجمال. [3]
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست! و مرا تندرستیى براى عبادت، و آسایش خاطرى براى زهد، و دانشى براى کار بستن، و ورعى براى کار خوب کردن ارزانى دار! [4]
أَسْأَلُکَ خَوْفَ الْعَابِدِینَ لَکَ، وَ عِبَادَةَ الْخَاشِعِینَ لَکَ، وَ... [5]
خدایا! از تو مىخواهم خوف و خشیت عابدان را به من ارزانى دارى و عبادت خاشعان را ...[6]

به امام سجّاد علیه السّلام «ذو الثّفنات» (صاحب پینههاى زانو) مىگفتند، زیرا «ثفنات» جمع «ثفنه» به معنى زانو است، و سجدههاى طولانى امام سجّاد علیه السّلام روى زانوانش اثر عمیق کرده بود.
زهرى [دانشمند معروف عصر آن حضرت] مىگوید: «در میان بنى هاشم، شخصى را برتر از امام سجّاد علیه السّلام ندیدم».
امام باقر علیه السّلام فرمود: پدرم امام سجّاد علیه السّلام در یک روز، هزار رکعت نماز مىخواند.
روایت شده: آن حضرت، داراى پانصد درخت خرما بود، در کنار هر درختى، دو رکعت نماز مىخواند، [و بر اثر اندام لاغرى که داشت] باد آن حضرت را مانند خوشه گندم حرکت مىداد، و هرگاه وضو مىگرفت، رنگش زرد مىشد.
خانوادهاش به او مىگفتند: این چه حالى است که هنگام وضو بر تو عارض مىشود؟.
در پاسخ مىفرمود: أتدرون بین یدى مَن أرید أن اقوم؟! «آیا مىدانید که در پیشگاه چه کسى مىخواهم بایستم؟!».[7]
فاطمه یکى از دختران حضرت على- علیه السّلام- وقتى که دید برادرزادهاش چگونه خود را در عبادت خدا به سختى انداخته است به جابر گفت: برو و به على بن حسین- که یادگار پدرش است و از کثرت عبادت و سجده، بینىاش شکافته و پیشانى و زانوانش پینه بسته- بگو از خودش مواظبت نماید و خود را این قدر در عبادت خدا به رنج و زحمت نیندازد.[8]
هنگامى که جابر بن عبد اللَّه وارد شدند امام سجاد علیه السّلام در محراب عبادت بودند، جابر مشاهده کرد امام علیه السّلام از عبادت زیاد لاغر شده است، حضرت سجاد علیه السّلام از جاى خود برخاست و از حال او جویا شد و او را در کنار خود نشانید.
جابر متوجه او شد و گفت: یا ابن رسول اللَّه این عبادت زیاد براى چیست و چرا خود را این چنین به مشقت افکندهاید، مگر نمىدانى که خداوند بهشت را براى شما خلق کرده و براى کسانى که شما را دوست مىدارند و دوزخ را هم براى دشمنان شما آفریده است.
آن حضرت، داراى پانصد درخت خرما بود، در کنار هر درختى، دو رکعت نماز مىخواند، [و بر اثر اندام لاغرى که داشت] باد آن حضرت را مانند خوشه گندم حرکت مىداد، و هرگاه وضو مىگرفت، رنگش زرد مىشد
امام سجاد علیه السّلام فرمودند: اى همنشین رسول خدا! مگر نمىدانى که جدم رسول خدا همه اعمال گذشته و آیندهاش مورد رضایت خداوند بود ولى باز هم در عبادت کوشش مىکرد، پدرم فداى او باد که به اندازهاى عبادت کرد تا ساقهایش ورم کرد.
به رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله عرض شد تو این گونه خدا را عبادت مىکنى در حالى که گناهان گذشته و آیندهات آمرزیده است، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله فرمود: درست است ولى من نباید بنده شاکرى باشم؟![9]
در خانه تو
از جمله مناجات امام علیه السلام در بیت اللّه الحرام، مناجاتى است که طاووس نقل کرده، مىگوید: «در تاریکى شب وارد حجر اسماعیل شدم، ناگاه على بن حسین علیهما السلام را دیدم که وارد شد و سرپا ایستاد هر چه خدا بخواهد نماز خواند، سپس به سجده رفت و سجده طولانى کرد، من با خودم گفتم مرد صالحى از خاندان نبوت است گوش بدهم ببینم چه مىگوید شنیدم که مىگفت: «خدایا! بندهات در خانه تو آمده و درمانده و درمانده، گدا و نیازمند به تو در خانه تو ایستاده است ...»
طاووس، این مناجات کوتاه را حفظ کرد، مناجاتى که از خود فراموشى و اقرار به بندگى بىقید و شرط خداوند متعال حکایت مىکند، و همواره بهنگام حاجتى این دعا را مىخواند و به گفته خودش، هر گرفتارى و اندوهى که برایش پیش مىآمد، خداوند بدان وسیله برطرف مىکرد. [10]
پی نوشت:
1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - عطاردى قوچانى، عزیز الله، ایمان و کفر ( ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى)، انتشارات عطارد - تهران، چاپ: اول، 1378 ش. ج2 ؛ ص10
2. دیلمى، حسن بن محمد - سلگى نهاوندى، على، إرشاد القلوب / ترجمه سلگى، 2جلد، ناصر - قم، چاپ: اول، 1376ش. ج1 ؛ ص151
3.الصحیفة السجادیة ، ناشر: الهادى، چاپ: اول- قم 1418 ق، ص100
4.حکیمى، محمدرضا و حکیمى، محمد و حکیمى، على - آرام، احمد، الحیاة / ترجمه احمد آرام، 6جلد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى - تهران، چاپ: اول، 1380ش.ج1 ؛ ص519
5.الصحیفة السجادیة، ص260
6.الصحیفة السجادیة-ترجمه آیتى ( نیایش پنجاه و چهارم)، ناشر: سروش- تهران، چاپ: دوم1375 ش، ص 378
7.الأنوار البهیة ، ص : 155
8.جلوههاى اعجاز معصومین علیهم السلام، ص : 210
9.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - عطاردى قوچانى، عزیز الله، ایمان و کفر ( ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى)، 2جلد، انتشارات عطارد - تهران، چاپ: اول، 1378 ش، ص 184
10. باقر شریف قرشى، تحلیلى از زندگانى امام سجاد علیه السلام، مترجم محمدرضا عطائى، ناشر: آستان قدس رضوى-مشهد، سال چاپ: 1372 ش، ج1 ص 383 و384
- ۹۲/۰۸/۲۵